مجتبی صمدی شهاب/چهار سبک زیبا/شهادت امام جعفر صادق ع
زمزمه
منم اون غریبی که خسته ی دنیام
وسط هزار تا شاگردم و تنهام
سر پیری سر برهنه منو بردن
مثه حیدر پیچیدن طناب به دستام
شد زنده توی مدینه خاطره های مادرم
هرچی بلا زهرا کشید اومد شبیه ش بسرم
داره می سوزه جیگرم
واکرده زخم دل دهن
شد داغ مادر ارث من
غریب شدم توی وطن
وای مادرم
******
آتیش از خونه ی من کشید زبونه
بردن از خونه منو چه وحشیونه
یاد مادر افتادم اما مثه اون
سر و صورتم نخورد به درب خونه
حوریه بود مادر ما گیر کرد میون شعله ها
پیکر نیمه جونشو کنار زدن با ضرب پا
چقد بلا کشید خدا
بستن به کشتنش کمر
شد میخ داغ روی در
متهم قتل پسر
وای مادرم
******
پیرم اما حرمت منو ندارن
رو دلم شعله ی زهر کین میزارن
میمیرم ولی خدا کنه که بعدش
کفن های قیمتی برام نیارن
چجوری من کفن بشم وقتی حسین کفن نداشت
با خنده قاتل اومد و رو لثه هاش نیزه گذاشت
زخم روی زخم بود که می کاشت
بسکه زدن با خنجرش
از لای دست خواهرش
روی زمین ریخت پیکرش
وای مادرم
زمینه
بیا بیا ، بیا مادر جونم اومد رو لبام
بیا بیا ، بیا که داره می لرزه دست و پام
بیا بیا ، دم آخر به راهت مونده چشام
از غمت مادر غرق فریادم
مثل تو من هم با سر افتادم رفته بر بادم
مثل تو طعم شعله رو چشیدم وای مادرم
تو کوچه شد خاکی موی سفیدم وای مادرم
صدام مثه تو بین دود بند اومد وای مادرم
در خونه م واشد با ضرب لگد وای مادرم
وای مادرم ، دلم محزونه
وای مادرم ، لبم پر خونه
وای مادرم ، چشام بارونه
وای امون ، امون از این دل
******
مثل علی ، شدم تنها تو شهر نامردی ها
مثل علی ، منو بردن از تو خونه بی عبا
مثل علی ، کشیدن رو خاکها منو ناکسا
بردنم قوم نانجیب پست
مثل تو اما دنده هام نشکست غم گلومو بست
اون آتیشی که کار محسن و ساخت وای مادرم
به صورتم مثل تو تاول انداخت وای مادرم
مثل تو دیگه نزدن به پهلوم وای مادرم
تیغ غلاف فرو نرفت تو بازوم وای مادرم
وای مادرم ، پریشون حالم
وای مادرم ، ببین می نالم
وای مادرم ، شکسته بالم
نوحه
روان شد اشکم زغربت بی حد
ز زهر جانسوزی جان به لبم آمد
به آخر آمد دگر نفسهایم
مسافر دلغمین زهرایم
آه و واویلا
******
شبیه مادر زپستی گلچین
زبانه زد آتش به خانه ام از کین
میان آتش بیادش افتادم
به فضه میگفت برس به فریادم
آه و واویلا
******
مرا دشمن با بال و پر بسته
کشانده بر خاکم شد این دلم خسته
به پشت مرکب فغان که افسردم
مثل رقیه روی زمین خوردم
آه و واویلا
نوحه - واحد
(به سبک منم آواره بین کوفه)
منم مرد غربت کشیده ، که رنگ از رخسارم پریده
شدم از بار غم خمیده واویلا
به لرزه افتاده صدایم ، رمق رفته از دست و پایم
کتک خورده در کوچه هایم واویلا
واویلا ، رسیده به من ارث داغ مادر
فتادم روی خاک کوچه باسر چنان یاس پرپر
شبیه مادر شد قسمتم بلا
پیاده رفتم در بین کوچه ها
موی سفیدم افتاده زیر پا
من غریبم ، تنها و بی کسم
******
به مویم گرد غم نشسته ، مرا دشمن با دست بسته
زخانه برده دلشکسته واویلا
حریم بیتم را دریدند ، سفیدی مویم ندیدند
تنم را در کوچه کشیدند واویلا
آتش از ، در خانه ام شعله زد تا بالا
زدم ناله از دل فقط یا زهرا یا اما یا اما
بیاد مادر افسرده خاطرم
شبیه مادر آمد بلا سرم
جای لگد ها مانده به پیکرم
من غریبم ، تنها و بی کسم
******
شده جانم از غصه بر لب ، غریبانه در پشت مرکب
زمین خوردم مانند زینب واویلا
مرا دشمن داده عذابم ، نموده خصم دین خطابم
کشانده تا بزم شرابم واویلا
ای وای از ، سر و طشت و بزم و طفلان
شکسته شد از خیزرانی دندان امان ازیتیمان
وای امان از آن بزم پر شرر
به پیش چشم طفلان خونجگر
ته پیاله شد سهم موی سر
من غریبم ، تنها و بی کسم